این وبلاگ جهت ترویج فرهنگ وارزشهای اسلامی وجهت معرفی هیئت الحیدر مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام شهرستان رامهرمز ودر قرار گرفتن فعالیتهای این هیئت درست شده است
در یک کانال پناه گرفته، عراقىها ما را محاصره کرده بودند. فاصلهى ما با دشمن کمتر از صد متر بود. شهید «فرهاد آزاد» بالاى کانال ایستاده و یک بىسیم نیز به کمر بسته بود. صدا زدم: «فرهاد! بیا پایین داخل کانال، این جا امنتر است؛ تو را مىزنند».
فرهاد، تبسمى کرد و گفت: «تقدیر هرچه هست همان مىشود». مدتى بعد پشت کانال پناه گرفته شروع به خواندن نماز نمود. در نماز، خمپارهاى کنارش نشست و او را به شهادت رساند. قصد داشتم خود را بالاى سر او برسانم که خمپاره دیگرى درست روى پیکرش اصابت کرد و او همچون گلى پرپر شد.
(مجلهى جانباز، ش 102، مرداد 77، ص 21)
راوى: غلامرضا رجایى
رهروان راه سرخ شهادت
شهید مرتضى مهدوى
چند ساعت قبل از شهادت، «مرتضى» حالتى خاص پیدا کرده بود. در حال و هواى خودش بود... یک لحظه در کار او عمیق شدم، دیدم دست به قلم برد و نوشت: «ما رهروان راه سرخ شهادتیم..». معلوم بود به شهات فکر مىکند.... ساعتى نگذشت که به شهادت رسید و در پاى نوشتهى خویش با خون خود این حقیقت را امضا نمود.
(کاجهاى آسمانى، سید مهدى حسینى، فروردین 76، ص 49)
راوى: حاج حسین کاجى
شهادت با یاد خدا
در مراحل عملیات کربلاى پنج، در منطقه مقرى بود که باید میدان مین آن پاکسازى مىشد تا جادهاى زده شود و راه براى پشتیبانى هموار گردد. براى همین مأموریت، با برادران «حسن نورانى» و «على جوادزاده» ساعت دوازده ظهر به طرف مقر حرکت کردیم. مینها نامنظم بود. از طرفى آتش دشمن هم سنگین. کار حساس و سختى در پیش داشتیم. مشغول خنثى کردن مین بودیم که ناگهان صداى انفجار، به گوش رسید. سریع خودمان را رساندیم، دیدیم برادر جوادزاده روى زمین افتاده و دستش هم قطع شده، با چفیه بازوى او را بستیم و با برانکارد به نزدیک آمبولانس رساندیم ولى بعد از لحظهاى در حالى که ذکر مىگفت، به لقاء الله پیوست...