این وبلاگ جهت ترویج فرهنگ وارزشهای اسلامی وجهت معرفی هیئت الحیدر مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام شهرستان رامهرمز ودر قرار گرفتن فعالیتهای این هیئت درست شده است
حرفهاى «علیرضا روحانى» تأثیر زیادى روى بچهها مىگذاشت، به خاطر این که هر چه به دیگران مىگفت، اول خودش به آن عمل کرده بود. اخلاص عجیب او باعث شده بود تا حتى زخمى شدن او در عملیاتها از خانوادهاش هم مخفى بماند. حال دعا و مناجات خاص خود را داشت.
سوز و حال دعاى او وقت خواندن آیات قرآن و آیةالکرسى هنگام صبحگاه و دویدن بچهها، در یاد همسنگران او زنده مانده است. وقتى براى آخرین بار به جبهه اعزام مىشد، گویى مىدانست برنمىگردد، تمام سفارشهاى لازم را به همه مىکرد.
علیرضا روحانى در عملیات کارخانهى نمک به همراه تعداد زیادى از دوستان خود به شهادت رسید.
(حدیث حماسه، اکبر جوانى - احمدرضا کریمیان، لشکر 14 امام حسین (ع)، تابستان 75، ص 93)
راوى: مجتبى روحانى
شهادت در شب جمعه
صبح جمعه بود و «علیرضا» (شهید علیرضا روحانى که در منطقهى فاو به شهادت رسید) دعاى ندبه مىخواند. پس از دعا کمى با هم صحبت کردیم. خیلى ناراحت بود. گفتم: «چرا ناراحتى! مگر کشتىهایت غرق شده!». گفت: «دیدى شب جمعه هم گذشت و من هنوز شهید نشدهام!» گویى به او الهام شده بود که در شب جمعه به شهادت خواهد رسید. دلدارىاش دادم و گفتم: «مگر خودت نمىگفتى تا ظهر جمعه نیز ثواب شب جمعه را دارد».
ساعت ده صبح بود که براى نگهبانى به سنگرهایمان رفتیم. من در سنگر دوم و او در سنگر اول. ساعت حدود 10:30 بود که امدادگر دسته از سنگر اول باز مىگشت. گفتم: «آقاى حسینى! کسى مجروح شده؟». جوابى نداد. به سنگر علیرضا دویدم.وقتى بالاى سرش رسیدم، در حال جان دادن بود؛ تیرى به سرش اصابت کرده بود. لحظهاى بعد، جان به جان آفرین تسلیم کرد و به لقاى دوست رسید.
(خودشکنان، مرتضى جمشیدیان، لشکر 14 امام حسین (ع)، تابستان 75، ص 55)