امام باقر علیه السلام حکایت فرماید:
چون حضرت علىّ و فاطمه صلوات اللّه علیهما ازدواج کردند، کارها را بین خود تقسیم نمودند، کارهاى مربوط به داخل منزل را حضرت فاطمه سلام اللّه علیها عهده دار آن گردید؛ و آنچه را که مربوط به بیرون منزل بود امام علىّ علیه السلام پذیرفت .
چند روزى بدین منوال گذشت ، روزى امام علىّ علیه السلام وارد منزل گردید و اظهار داشت : اى فاطمه ! در منزل چه داریم ؟
حضرت زهراء سلام اللّه علیها پاسخ داد: قسم به حقیقت تو! سه روز است که هیچ نداریم .
امام علىّ علیه السلام فرمود: چرا قبلاً نگفته اى ؟
جواب داد: چون پدرم ، رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله مرا نهى فرمود از این که چیزى را از شوهرم درخواست کنم که قادر بر انجام آن نباشد.
پس امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام از منزل خارج شد و مبلغ یک دینار از شخصى قرض نمود و به سوى منزل مراجعت کرد تا آنچه را که حضرت زهراء سلام اللّه علیها مى خواهد خریدارى نماید.
در بین راه ، عمّار یاسر را دید که غمگین و افسرده است ، فرمود: براى چه از منزل بیرون آمده اى ؟
و چرا افسرده اى ؟
عمّار گفت : یا امیرالمؤ منین ! گرسنگى و تهیدستى ما را غمگین نموده است و به همین دلیل از منزل بیرون آمده ام .
در این لحظه ، یکى از اصحاب که این داستان را از امام محمّد باقر علیه السلام مى شنید، گفت : مولاى من ! آیا در چنین وضعیّتى رسول اللّه زنده بود؟
حضرت فرمود: بلى رسول خدا زنده بود.
سپس امام باقر علیه السلام افزود: امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام به عمّار خطاب کرد و فرمود: من نیز به همین جهت از منزل بیرون آمده ام و یک دینار قرض کرده ام تا رفع مشکل خویش نمایم ؛ ولى آن دینار را به تو مى دهم ، و سپس حضرت آن یک دینار را به عمّار یاسر داد و خود دست خالى روانه منزل گردید.
چون وارد منزل گشت ، دید رسول اللّه صلّلى اللّه علیه و آله نشسته است و فاطمه سلام اللّه علیها مشغول نماز مى باشد و طبقى سرپوشیده جلوى آن دو بزرگوار قرار دارد.
همین که حضرت زهراء سلام اللّه علیها نمازش را به اتمام رسانید، به طرف طبق رفت و سرپوش را برداشت ، مقدارى نان و گوشت در طبق موجود بود.
امام علىّ علیه السلام از همسرش سؤ ال نمود: این طبق غذا را چه کسى آورده است ؟
پاسخ داد: از طرف خداوند متعال ؛ چون او هر که را بخواهد از نعمت هایش روزى مى رساند.
حضرت رسول صلّلى اللّه علیه و آله خطاب به آن دو همسر کرد و فرمود: مى خواهید مثال شماها را بگویم ؟
گفتند: بلى .
حضرت رسول فرمود: تو اى علىّ! مانند حضرت زکریّا علیه السلام هستى ، که چون بر مریم سلام اللّه علیها وارد شد او را در محراب ، مشغول عبادت یافت که کنارش طبقى از غذا قرار داشت .
و این همان طبق غذائى است که قائم آل محمّد علیهم السلام وعجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف نیز از آن تناول خواهد نمود.(22)
بهترین روش سعادت بخش براى زن
محدّثین و مورّخین از امیرالمؤ منین ، امام علىّ علیه السلام حکایت کرده اند:
روزى در جمع عدّه اى از اصحاب و یاران نشسته بودیم ، که حضرت رسول صلّلى اللّه علیه و آله سؤ ال فرمود: بهترین چیز براى زن چیست ؟
و هیچ یک از افراد جواب مناسبى براى آن نداشتند.
هنگامى که من به منزل ، نزد فاطمه سلام اللّه علیها آمدم ، موضوع را براى آن مخدّره ، مطرح کردم که امروز پیامبر خدا چنین سؤ الى را بیان نموده است ؟
حضرت فاطمه سلام اللّه علیها اظهار داشت : آیا هیچ کدام از اصحاب جواب آن را ندانستند؟
گفتم : خیر، کسى جوابى نداد.
پس از آن مخدّره اظهار نمود: بهترین چیزى که براى زن سعادت بخش و مفید مى باشد، آن است که مردى را نبیند و هیچ مرد نامحرمى نیز او را نبیند.
امام علىّ علیه السلام افزود: چون شب فرا رسید، در جلسه اى با حضور اصحاب و رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله مشارکت نموده و من گفتم :
یا رسول اللّه ! از ما سؤ ال کردى : چه چیزى براى زن بهتر است ؟
اکنون جواب آن را آورده ام و آن این که : بهترین چیز براى زن آن است که مردى را نبیند و هیچ مرد نامحرمى هم او را نبیند.
حضرت رسول صلّلى اللّه علیه و آله فرمود: چه کسى این پاسخ را گفته است ؟
گفتم : فاطمه زهراء سلام اللّه علیها.
حضرت فرمود: بلى ، دخترم راست گفته است ، همانا که او پاره تن من مى باشد
نظر بدهید |